روش تغییر تحریک پذیری قشری سابقه طولانی دارد. آزمایش های گالوانیک در سال 1791 و ولتا در سال 1792 بر حیوان و انسان منجر به پیدایش کاربرد بالینی تحریک جریان مستقیم در سال 1804 گردید. در این سال آلدینی بیماران مبتلا به ملانکولیا را با موفقیت با این تکنیک درمان کرد. اگر چه کشف شوک درمانی الکتریکی (ECT) به وسیله …
بینی و سرلتی منجر به کاهش ناگهانی علاقه به تکنیک tDCS گردید. در دهه 1960 این تکنیک تا اندازه ای احیا شد و تاثیراتش به صورت نظام مندی بررسی شد. در آن دوره نشان داده شد که tDCS میتواند از طریق تغییر تحریک پذیری قشری، بر کارکردهای مغز تاثیر بگذارد. آلبرت در دو مقاله که در سال 1966 به چاپ رسانید نشان داد که تحریک الکتریکی کاتدی قشر میانی در موش، نگهداری حافظه را از بین برده و تحریک آندی، تحکیم حافظه را سرعت میبخشد. علیرغم این علاقه موقت، تکنیک tDCS مجددا به دلیل پیشرفت در درمان اختلالات روانشناختی از طریق دارو رها شد. احتمالا یک شناخت عمیق تر مکانیسم های پایه ای tDCS منجر به رواج این روش در سالهای اخیر گردید. افزایش شناخت نسبت به این روش، از طریق مطالعه ی نحوه کار مغز به وسیله ی تکنیک های جدید همچون TMS و fMRI تسهیل شد و منجر به توسعه کاربردهای کلینیکی آن گردید. گام مهم دیگر افزایش استانداردهای ایمنی همراه با شواهدی مبنی بر فقدان آثار زیانبار جدی بود. این پیشرفت ها tDCS را به یک روش نویدبخش برای مطالعه تاثیرات تحریک مغزی بر کارکردهای شناختی، در هر دو گروه آزمودنی سالم و بیماران با آسیب در سیستم عصبی مرکزی تبدیل کرد.
تحریک الکتریکی مستقیم از روی جمجمه یک تکنیک درمانی عصبی است که جریان مستقیم و ضعیفی را به مناطق قشری وارد و فعالیت خودانگیخته عصبی را تسهیل یا بازداری میکند. تحریک الکتریکی مغز در یک دهه گذشته به طور گسترده مورد آزمایش و بررسی قرار گرفته است و به عنوان یک روش جایگزین غیرتهاجمی، ارزان و ایمن برای تغییر تحریک پذیری قشر مغز از طریق تغییر پتانسیل استراحت سلول عصبی قشر مغز عمل میکند. این جریان ضعیف و مستقیم از طریق اتصال دو الکترود با قطب های متفاوت معمولا یک آند و یک کاتد در نقاط مختلف بر روی سطح جمجه منجر به تحریک نورون های زیرین میشود. تحریک کاتد باعث کاهش تحریک پذیری مغز و تحریک آند منجر به افزایش تحریک پذیری مغز میشود.
مکان الکترودها اهمیت زیادی در درمان بیماری های گوناگون دارد. در بیشتر مطالعات tDCS با توجه به کارکرد مغزی مورد بررسی یک الکترود آند و یک الکترود کاتد در مکان های متفاوت بر پوست جمجمه قرار میگیرد. اما در برخی از مونتاژها از یک آند و دو کاتد و یا دو آند و دو کاتد نیز استفاده میشود. در بررسی برخی مطالعات، یکی از الکترودها در مکانی خارج از جمجمه مانند قسمت فوقانی بازو قرار میگیرد. این شیوه میتواند ابهام تفسیر تاثیرات tDCS با دو الکترود جمجمه ای را حل کند.
TDCSدر مطالعه بسیاری از جنبه های شناخت در هر دو گروه آزمودنیهای سالم و جمعیت بالینی مورد استفاد قرار گرفته است. تعدادی از مطالعات، تاثیرات tDCS را بر جنبه های گوناگون توجه (گزینشی، پایدار و تقسیم شده) مورد ارزیابی قرار داده اند. همچنین تعدادی از مطالعات به بررسی تاثیر tDCS بر حافظه کاری، حافظه کلامی و مانند آن پرداخته اند. نتایج مطالعاتی که به بررسی تاثیر tDCS بر کارکردهای شناختی میپردازند، هر دو نوع تاثیر تسهیلی و بازداری را گزارش کرده اند.
در tDCSموقعیت الکترودها در تعیین اثربخشی تحریک بسیار مهم است. شدت تحریک تا دو میلی آمپر و طول مدت تحریک حدود 20 دقیقه هیچ خطری ندارد و کاملا ایمن است. در حین تحریک اثرات جانبی کم و خفیف شامل خارش الکترود و سردرد خفیف، هم در طول تحریک و هم در زمانی که دستگاه خاموش است(تحریک نما) دیده میشود. این اثرات در مناطق مغزی مختلف در آزمودنی های سالم و در بیماران با اختلالات نورولوژیکی مختلف دیده میشود. مطالعاتی که اثربخشی tDCS را بر روی عملکردهای شناختی بررسی کرده اند، اثرات بازداری و تسهیل را نشان می دهند.
اثربخشی و اثر تسهیل کنندگی مداخله ی tDCS را در توانایی های شناختی با کار بر روی افراد دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی می توان نشان داد. در مطالعه های که توسط پرهن در سال 2014 صورت گرفت نشان داده شد که استفاده از tDCS ظرفیت حافظه کودکان دارای ADHD را افزایش میدهد همچنین این افزایش ظرفیت ، توان حافظه در 12 نفر کودک عادی استفاده شده در این پژوهش نیز نشان داده شد. در پژوهشی دیگر که بر روی افراد عادی انجام شده بود پس از برگزاری تنها 5 روز تحریک tDCS بازداری پاسخ در این افراد بسیار بهبود پیدا کرد. در مورد سبب شناسی این اختلال هنوز علتهای زیادی ناشناخته مانده است. اما نقش نورون های لوب آهیانه ای در سبب شناسی این اختلال تایید شده است. در پژوهشی دیگر گزارش شده است که نورون های لوب آهیانه ای چه به لحاظ ساختار و چه به لحاظ عملکرد در افراد دارای اختلال ریاضی متفاوت عمل میکنند، تفاوت در عملکرد نورون های لوب آهیانه ای در این اختلال در پاسخدهی این افراد به محرکهای عددی تاثیر میگذارد. به علاوه به نظر میرسد ناحیه خلفی راست لوب آهیانه ای(p4) مسئول دست نخورده شدن و بی عیب ماندن توانایی های ریاضی و محاسبات در دوران نوزادی و اوایل کودکی است. TDCS به وسیله ی ارسال دامنه ی ضعیفی از الکتریسیته به جمجمه از طریق الکترودهای آند می تواند توان نورون های عصبی در انتقال و پاسخدهی را افزایش دهد. در پژوهشی دیگری کادوش به مقایسه دو پروتوکل tDCS بر روی ناحیه خلفی لوب آهیانه ای در افراد دارای اختلال ریاضی پرداخته، و او یک بار ناحیه راست را توسط الکترود کاتد تحریک کرده و در گروهی دیگر ناحیه چپ را تحریک نمود و همزمان با گرفتن تحریک نیز آزمودنیها با تست استروپ عددی به انجام یک سری محاسبات پرداخت و نتایج از این قرار است که تحریک در ناحیه لوب آهیانه ای چپ(p3) بسیار اثربخش تر بوده است.
امروزه درمان tdcs درمان بسیار مفیدی برای اختلالاتی از قبیل نقص توجه و بیش فعالی، اختلال یادگیری، اوتیسم، عقب ماندگی ذهنی، افسردگی اساسی، ولع مصرف به مواد مخدر از جمله آمفتامین ها و الکل میباشد.
با توجه به مقالات منشر شده در سالهای اخیر همچنین مقالات معتبر منتشر شده در سایت pubmed در سالهای 2015 و 2014 نتایج نشان میدهد که مداخله ی tdcs تغییرات مثبتی را در کودکان دارای اختلال اوتیسم و حالات روانی آنها، درک گفتار، مهارت های حرکتی ظریف و ادغام و پذیرش اجتماعی ایجاد شده است. در پژوهشی دیگر نشان داده شده است که مداخله ی tdcs میتواند فرکانس موج آلفا(peak alpha frequency (PAF) را افزایش داده و سبب توجه و دقت بیشتر و ارتباطات اجتماعی بهتر در کودکان اوتیستیک شود (آماتاچایا و همکاران، 2015).
در پژوهش های صورت گرفته نشان داده شده است که مداخله ی tdcs برای درمان اختلال افسردگی اساسی بسیار موثر بوده است و بیماران پس از دریافت درمان tdcs بهبودی کامل را نشان داده اند.علاوه بر اینها، tdcs مزایای مضاعفی را فراهم می آورد که به نظر میرسد مستقل از بهبود وضع روانی و هیجانی است. بیماران علائم بهبودی توجه و تمرکز را نیز نشان میدهند. در کل میتوان عنوان کرد که tdcs فعال به طور اساسی سرعت روانی و حرکتی را بهبود بخشیده است( لوو و همکاران، 2010).
پژوهشها نشان داده اند از آنجایی که کودکان دارای عقب ماندگی ذهنی قادر به درک روند نوروفیدبک نمی باشند و نقص توجه و تکانشگری از جمله خصوصیات بارز این گروه از کودکان هم است درمان tdcs میتواند برای این گروه از کودکان بسیار مفید باشد.
پژوهشها همچنین از این نکته نیز حمایت میکنند که درمان از طریق tdcs باعث کاهش ولع مصرف نسبت به مواد مخدرهایی از جمله کراک هروئین، سیگار و کوکائین میگردد. همچنین پژوهش هایی در زمینه کاهش ولع مصرف غذا، الکل و سیگار نیز انجام شده است.(اختیاری و همکاران، 1389).
درحال حاضر از این دستگاه در مرکز نوروتراپی ایرانیان به عنوان وسیله درمانی کمکی برای بیماری های نورولوژی و روان پزشکی استفاده می شود.
مونا اسبقی
کارشناس ارشد روانشناسی و درمانگی مرکز نوروتراپی ایرانیان